زمان تقریبی مطالعه: 33 دقیقه
 

قبیله بیات





بیات، نام یکی از قبیله‌های مهم بیست و دوگانه یا بیست و چهارگانه قوم ترک زبان اغوز، که گاه در منابع مطابق تلفظ ترکی آن، به صورت «بایات» ضبط شده است.


۱ - واژه‌شناسی



اشتقاق و معنای واژه بیات
[۱] کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۱، ص۵۶، استانبول، ۱۳۳۳ق.
[۲] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۴۲، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۳] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۸، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
کم و بیش مبهم است. در زبان ترکی واژه کم بسامدی به صورت بایات وجود دارد که به معنای خدا، و مترادف تنگری و واغان در آن زبان است. ارتباط این واژه با نام قبیله بیات (اگرچه به کلی مردود نیست) سخت بعید می‌نماید.
[۴] Clauson، G، ج۱، ص۳۸۵، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
[۵] Doerfer، G، ج۲، ص۳۷۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
خواجه رشیدالدین نام قبیله بایات را به معنای با دولت و پرنعمت می‌داند.
[۶] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۸، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
اگر نظر وی را صائب بدانیم، به ناچار باید بپذیریم که آن نام از واژه بای ترکی (ه‌ د، بیگلربیگی، ذیل معنای بیگ) به معنای دارا و توانگر مشتق شده که در آن زبان گاه به معنای اشرافی و به ندرت به معنای شوهر نیز به کار رفته است.
[۷] کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۳، ص۱۵۸، استانبول، ۱۳۳۳ق.
[۸] جعفر اوغلو، ص۲۳۶.
[۹] Doerfer، G، ج۲، ص۲۵۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
[۱۰] Clauson، G، ج۱، ص۳۸۴، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
بای ترکی به زبان مغولی نیز راه یافته، و در این زبان به صورت بایان (توانگر، توانگری، خوشبختی) درآمده است.
[۱۱] Lessing، F D، ج۱، ص۷۶، Mongolian-English Dictionary، Bloomington، ۱۹۸۲.
[۱۲] Doerfer، G، ج۲، ص۳۷۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
در این صورت بایات (بیات) می‌تواند جمع بای ترکی و بایان مغولی باشد؛ زیرا ـ د (= ـ ت، در نقل به فارسی و ترکی) در زبان مغولی یکی از چند نشانه جمع است
[۱۳] GrØnbech، K and J R Krueger، ج۱، ص۲۰، An Introduction to Classical (Literary) Mongolian، Wiesbaden، ۱۹۷۶.
و هنگام کاربرد این نشانه، واپسین صامت واژه مفرد افکنده می‌شود و گاه بدون قاعده‌ای خاص به جای آن ـ چود به کار می‌رود، اما در گذشته به جای ـ چود، ـ اود به کار می‌رفت؛ ازآن‌رو، اگرچه اینک جمع بایان در آن زبان بایاچود است، اما در تاریخ سری مغول به صورت بایا اود آمده است.
[۱۴] Lessing، F D، ج۱، ص۷۶، Mongolian-English Dictionary، Bloomington، ۱۹۸۲.
در جامع‌التواریخ
[۱۵] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
نیز از قبیله‌ای مغول به نام بایا اوت یاد شده است که از آغاز کار همراه چنگیزخان بوده‌اند.
هر ۳ نشانۀ جمع در زبان مغولی (ـ نار، ـ س، ـ د یا ـ چود) از زبان‌های بیگانه و با احتمال بیش‌تر از زبان ترکی وارد شده است. ـ ت، ـ ث به عنوان نشانه جمع نخست در زبان سغدی به‌کار می‌رفته،
[۱۶] Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۷، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
[۱۷] Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۸، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
[۱۸] قریب، بدرالزمان، فرهنگ‌سغدی، ج۱، ص۲۱۸، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۱۹] قریب، بدرالزمان، فرهنگ‌سغدی، ج۱، ص۳۸۹، تهران، ۱۳۷۴ش.
و در زبان خوارزمی نیز به صورت ـ ثی و ـ د و ـ ث کاربرد داشته است
[۲۰] Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۸، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
و می‌دانیم که مغولان آن‌چنان رابطه‌ای با سغدیان نداشته‌اند، تا ابزارهایی دستوری از زبان آنان برگیرند و برعکس زبان مغولی انباشته از واژگان و ابزارهای دستوری زبان ترکی است.
[۲۱] Clauson، G، ج۱، ص۳۷، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
بنابراین، آن نشانه جمع بی‌گمان نخست از سغدی به ترکی و سپس از ترکی به مغولی راه یافته، و نیز «بایان» در یکی از زبان‌های ترکی ناشناخته و به احتمال قوی یک زبان ترکی گروه «ل‌/ر۶» وجود داشته که به همین‌گونه وارد زبان مغولی شده است.

۲ - تاریخ



از تاریخ، زیستگاه و چگونگی حیات اجتماعی و اقتصادی بیات‌های پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست، تنها می‌توان پذیرفت که آنان در عصر تورکوها= کوک ترک‌ها (سدۀ ۶-۸م) در جمع اغوزها در بخش‌هایی از مغولستان می‌زیسته‌اند.
[۲۲] Orkun، HN، ج۱، ص۲۲، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
[۲۳] Orkun، HN، ج۱، ص۶۴، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
[۲۴] Orkun، HN، ج۱، ص۱۶۸، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
[۲۵] Orkun، HN، ج۱، ص۴۷۱، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
در منابع عصر سلجوقی، به ویژه در روزگار افول دولت آنان ـ که امیران و اتابکان وابسته به قبیله‌های گوناگون ترک و اغوز و جز آن‌ها تکاپویی داشتند ـ نامی از بیات در میان نیست و به احتمال بسیار آنان نه همراه سلجوقیان، بلکه همراه سپاه مغول با چنگیزخان یا هولاکوخان و یا پس از آن در عهد ایلخانیان به ایران و به آناتولی کوچ کرده‌اند. اگرچه فخر خوارزمی در تاریخ خود (۶۰۳ق) از آن قبیله یاد کرده،
[۲۶] فخر خوارزمی، مبارک‌شاه، تاریخ، ج۱، ص۴۷، به کوشش‌ ا دنیس راس، لندن، ۱۹۲۷م.
اما بی‌گمان مؤلف از منابع مکتوب پیشین یا روایات شفاهی مسافران یا کسان دیگر سود برده است.

۲.۱ - استناد به دو منبع


فاروق سومر به استناد دو منبع دیگر کوشیده است تا نشانی از آنان در سده ۶ و ۷ق در ایران و عراق به دست دهد
[۲۷] Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۲، ۱۹۷۲.
: نخست ابن‌اثیر از کارگزاری به نام سنقر بیاتی یاد کرده است که در ۵۱۳ق/۱۱۱۹م نایب آق‌سنقر بخاری در بصره بود
[۲۹] سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعۀ دولت صفوی، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش.
حتیٰ اگر نسبت بیاتی هم درست باشد، حضور یک تن را نمی‌توان نشانه حضور قبیله‌ای تلقی کرد. دومین منبع سومر، تاریخ گزیده حمدالله مستوفی است. سومر آورده است که مستوفی از قلعه بیات یاد کرده که حاکم آن قلعه یک تن ترک بوده است. اما این نقل نادرست است و حمدالله مستوفی تنها از ولایت بیات در مرز لرستان و عراق، و فرمانروای آن به نام بیات ترک یا بیک ترک یاد کرده است.
[۳۰] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۵۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۳۱] مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۴۹، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۹۱۰م.
پیش و پس از او نیز از این ولایت نام برده‌اند.
[۳۲] جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۴۸۳، به کوشش محمدقزوینی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۳۳] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۲، ص۱۰۰۸،به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۳۴] مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ص۳۹، به کوشش لسترنج، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۵] حافظ ابرو، عبدالله، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۲۸۵، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
[۳۶] روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۳۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۳۷] دبیرسیاقی، محمد، حاشیه بر نزهةالقلوب حمدالله مستوفی، ج۱، ص۴۱، حاشیۀ ۴: بیان، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۳۸] ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۹۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
[۳۹] اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، ج۱، ص۸۸-۸۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
[۴۰] ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، ج۱، ص۲۳۲، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
بنابراین، هیچ دلیل در دست نیست که نشان دهد قبیله بیات پیش از سده ۹ق در جهان اسلام شناخته شده باشد.

۲.۲ - امیران ترکمان


مقریزی دو تن از امیران ترکمان را «التراکمین البیاضیة و الاینالیة» خوانده است. این بیاض، یقیناً ضبط نادرست «بیات» است؛ زیرا خود وی ادامه داده است که آن دو امیر از دو طایفۀ اُجقیه (= اوچ اوق) و بزقیه (= بوزاوق) بودند. در حوادث سال ۸۰۹ق/۱۴۰۶م نیز از هر دو قبیله اینالو و بیات ترکمان در شهر آمِد یاد شده است.
[۴۷] طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۶۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
در قلمرو پیوسته در حال دگرگونی آق‌قویونلوها نیز نشانی از بیات‌ها در دست است. آورده‌اند که جمعی از آنان (که بیاضی و بیات خوانده شده‌اند) در قراچه‌داغ (ارسباران) می‌زیستند و در ۸۶۱ق/۱۴۵۷م در جنگ میان قراقویونلوها و آق‌قویونلوها شرکت داشتند.
[۴۸] طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۴۹] طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۰] طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۱] Bayatlar، Sümer، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
[۵۲] Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۵، ۱۹۷۲.


۲.۳ - اسناد مالیاتی دولت عثمانی


از اسناد مالیاتی دولت عثمانی در سده ۱۰ق/۱۶م چنین برمی‌آید که گروهی از بیات‌ها در آناتولی مرکزی و غربی سکنا داشتند و در آن منابع از ۴۲ جایگاه منسوب به آنان یاد شده که بیش‌تر آن نام‌ها تا روزگار ما بازمانده است. به‌رغم فرض فاروق سومر از نقش احتمالی آنان در فتح آناتولی، آغاز و پیشینه حضور آنان در آن سرزمین دانسته نیست. و با توجه به این‌که در منابع عصر سلجوقیان آسیای صغیر نامی از آنان نیامده است، گمان می‌رود بیات‌های آناتولی در روزگاری متأخرتر و شاید از شمال سوریه بدانجا مهاجرت کرده باشند.
[۵۳] Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۵، ۱۹۷۲.
برحسب دفترهای مالیاتی، در سده ۱۰ق طوایف متعدد وابسته به قبیله بیات در قلمرو عثمانی در حلب، طرابلس، مرعش، آنکارا، کرکوک و بوزوق ساکن بوده، و گروهی از جنگجویان بیات در حمله عثمانی به وین در ۱۱۰۱ق/۱۶۹۰م شرکت داشته‌اند.
[۵۴] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
[۵۵] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۸، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
نام چند تن از امرای برجسته بیات در قلمرو عثمانی نیز که در حوادث سده‌های ۱۱ و ۱۲ق/۱۷ و ۱۸م نقش داشته‌اند، در منابع آمده است.
[۵۶] IA، ج۹، ص۵۴۳.
[۵۷] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۵۸] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.


۳ - طوایف بیات در دولت صفوی



قبیله‌های ترکمن در تشکیل دولت صفوی نقش آشکار داشتند و بیشترین سپاه قزلباش را تشکیل می‌دادند و لقب شاملو (= شامی) و روملوی (= رومیِ) آنان بیانگر آن است که آن‌ها به روزگار صفویان از شام و آناتولی به ایران کوچیده‌اند. به عقیده فاروق سومر که این پدیده را به خوبی بررسی کرده است،
[۵۹] سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعۀ دولت صفوی، ج۱، ص۱۳۰، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش.
گروهی از بیات‌ها نیز در زمره این کوچندگان بوده‌اند. لقب «شاملو»ی برخی از سرداران بیات دولت صفوی مؤید این نظر اوست،
[۶۰] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
ولی بیات‌هایی که از آناتولی و شام به ایران آمدند، به‌طور مطلق بیات خوانده شده‌اند، نه آق (= سفید) یا اوز (= خاص) بیات که سومر مدعی آن است.
[۶۱] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۸۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
[۶۲] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۸۶، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
[۶۳] Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۳۴، ۱۹۷۲.
افزون برآنکه این بیات‌ها در بخش‌های گوناگون قلمرو صفویان پراکنده بودند، اما کانون و زیستگاه ویژه‌ای نیز داشتند که در برخی منابع «الوس‌بیات» خوانده شده است و آن منطقه کزاز، کرهرود و انجدان در نزدیکی همدان بود، اما حضور آنان در بروجرد نیز تأیید شده است.
[۶۴] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۳۰۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۵] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۶] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۶۷] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۶۸] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۶۹] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۷۰] حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۷۱] واله، محمدیوسف، خلدبرین، ج۱، ص۵۰۰، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.

نقش طوایف بیات و امرای برجسته آن‌ها در تاریخ عصر صفوی قابل توجه است. برخی از اینان در اوایل عصر صفوی در جنگ‌های ایران و عثمانی یا برخی نزاع‌های داخلی برسر تاج و تخت، سهم عمده‌ای داشتند و مناصب و امارت‌های بزرگ می‌یافتند.
[۷۲] روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۶۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۷۳] روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۹۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۷۴] روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۶۲۱، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۷۵] قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۳۵۵، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۷۶] قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۳۷۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۷۷] قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۱۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۷۸] قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۲۱، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۷۹] قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۲۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
[۸۰] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۱] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۲] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۸۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۳] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۴] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۵] حسینی استرابادی، حسن،از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۵۵، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.


۳.۱ - اعتبار نزد شاه‌عباس


در ۱۰۰۲ق که عبدالمؤمن‌خان ازبک به خراسان لشکر کشید، اغورلوسلطان از امرای شاه‌عباس به بروجرد رفت تا سپاه بیات را گرد آورد و به شاه بپیوندد؛ ولی شاه‌وردی‌خان، حاکم لرستان که از دیرباز خود وی و بیات‌ها را غارت و آزار می‌کرد، او را به قتل رساند. شاه که سخت خشمناک شده بود، به پی‌گیری موضوع و تنبیه شاه‌وردی برخاست.
[۸۶] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۷] افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۸] حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۸۹] شاملو، ولی‌قلی، قصص‌الخاقانی، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، ۱۳۷۱ش.
این امر در روزگاری که خراسان در معرض تاخت و تاز ازبکان بود، نشانه اهمیت و اعتبار بیات‌ها در نظر شاه‌عباس به‌شمار می‌آید.
شاه‌عباس پس از اغورلو سلطان برادر وی شاه‌قلی‌سلطان را به سرکردگی قبیله بیات گمارد و بیات‌ها را به سبب ناپایداری در برابر شاه‌وردی سرزنش کرد.
[۹۰] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
شاه‌قلی‌سلطان‌بیات پس از آن به مثابه سرداری شایسته و جنگاور در رکاب و در خدمت شاه‌عباس بود و در بسیاری از پیکارها شرکت مؤثر داشت.
[۹۱] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۹۱۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۲] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۲۰۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۳] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۸۰۸، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۴] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۹۲، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۵] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۶] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۸۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۷] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۸] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۳، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۹۹] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۰۰] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۰۱] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.


۳.۲ - بیات‌های خراسان


گروه دوم از بیات‌های ایران خراسان‌اند که قرابیات خوانده شده‌اند و آنان از اویماقات (قبیله‌های) جغتایی به‌شمار می‌آمده‌اند.
[۱۰۲] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۴۵۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۰۳] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۹۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۰۴] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۳۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
به سبب این انتساب گمان می‌رود که آنان از ماوراءالنهر به خراسان درآمده باشند و دانسته نیست که آیا با بیات‌های اغوز خویشاوندی و مناسبت داشته‌اند، یا آن‌که در زمره بایائوت یا بیات‌قورولاس مغول بوده‌اند.
[۱۰۵] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۰۶] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
در ۹۰۶ق/۱۵۰۰م که شیبک‌خان ازبک به سمرقند و بخارا تاخت و آن دو شهر را گشود، حکومت بخارا را به امیری به نام محمدصالح بیات سپرد؛ به احتمال زیاد این محمدصالح از بیات‌های جغتای (ماوراءالنهر) بوده است.
[۱۰۷] روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۷۰، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.

قرا بیات‌های ایران که در پیرامون مشهد، نیشابور و بلوک معدن می‌زیستند، ظاهراً از ۹۹۱ق/۱۵۸۳م به صفویان پیوسته بودند و با ازبکان ورارودی سرستیز داشتند. در ۱۰۰۰ق که عبدالمؤمن‌خان ازبک با لشکر فراوان به سوی خراسان پیشروی کرد، پس از تصرف مشهد لشکری برسرایل بیات گسیل داشت. ریش سفیدان بیات چاره‌ای جز اطاعت نیافتند و در رادکان نزد خان ازبک رفتند. اما او به سبب کینه دیرینه به کشتار آنان فرمان داد و محمود سلطان پسر باباالیاس، سرکرده بیات‌ها و بزرگان دیگر آن قبیله به قتل رسیدند و بازماندگانشان غارت شدند و آواره گردیدند. میرزامحمدسلطان برادر محمود سلطان به درگاه شاه‌عباس پناه برد؛ شاه جای برادر بدو سپرد و بیات‌ها را از مالیات و تکالیف دیوانی معاف کرد.
[۱۰۸] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۹۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
یورش مجدد ازبکان در ۱۰۰۴ق به اسفراین که در دست بیات‌ها بود، نتیجه‌ای نداشت.
[۱۰۹] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۸۰۲-۸۰۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
محمدسلطان بعدها به حکومت سبزوار، و در ۱۰۰۷ق به حکومت نیشابور گمارده شد. وی در ۱۰۰۹ق/۱۶۰۰م به هنگام لشکرکشی شاه‌عباس به نسا، ابیورد و مرو حضور داشت وهمراه امیران دیگر مأمور تسخیر مرو شد. وی در ۱۰۱۹ق/۱۶۱۰م درگذشت و خویشاوند او بیرام علی سلطان به امارت ایل بیات و حکومت نیشابور گمارده شد.
[۱۱۰] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۸۰۵، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۱۱] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۹۱۰، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۱۲] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۳۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.

در روزگار شاه‌عباس، طهماسب قلی‌سلطان، پسر محمدسلطان حاکم شوشتر و دزفول و خوزستان بود
[۱۱۳] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۸۰۹، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
و احتمالاً هموست که در ۱۰۱۷ق با بختیاریان سرکش جنگید؛
[۱۱۴] منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
به اشتباه او را محمدسلطان بیات نامیده است. در ۱۰۲۶ق بار دیگر ازبکان به سوی خراسان سرازیر شدند و به همگان و از جمله بیات‌ها آسیب بسیار رساندند.
[۱۱۵] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۵۳۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.


۳.۳ - بیات‌های قندهار


گروهی از بیات‌ها که در قندهار می‌زیستند، در ۱۰۰۲ق سرکردگی آنان برعهده محمدبیک بیات بود که سمت للگی مظفرحسین میرزا، پسرسلطان حسین میرزا، برادرزاده شاه طهماسب را نیز داشت. پس از مرگ او جنگاوران بیات در خدمت مظفرحسین میرزا باقی ماندند و برضد رستم‌میرزا حاکم زمین‌داور (ایالتی در افغانستان) تکاپویی کردند، اما کاری از پیش نبردند و بیش‌تر آنان کشته شدند.
[۱۱۶] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۵۵-۷۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.

با توجه به دقتی که اسکندر بیک منشی در تفکیک بیات و قرابیات به کار می‌برد، گمان می‌رود اینان که تنها بیات نامیده شده‌اند، از بیات‌های اغوز کزاز و کرهرود بوده‌اند. در روزگار شاه‌عباس گروهی از بیات‌های سپاهی در دربند و شابران شیروان مقیم بودند و فرخ‌سلطان، حاکم آن ولایات و سرکرده آنان بود.
[۱۱۷] منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۸۱۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
شاید به همان سبب یکی از دروازه‌های دربند «بیات قاپی» نامیده می‌شد
[۱۱۸] باکیخانف، عباسقلی‌آقا، گلستان ارم، ج۱، ص۵۱، به کوشش عبدالکریم علی‌زاده و دیگران، باکو، ۱۹۷۰م.
[۱۱۹] Minorsky، V، A History of Sharvān and Darband، Cambridge، ۱۹۵۸.
بیات‌ها عموماً در عصر افشاری و زندیه به عنوان سپاهی، نقش نمایان و تعیین‌کننده داشتند.
[۱۲۰] عالم‌آرای نادری، محمد کاظم، ج۱، ص۸۱، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۲۱] کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۲۲] کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۲۳] کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۳۴۰، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۱۲۴] استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۲۵] استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۲۶] مستوفی، ابوالحسن، گلشن مراد، ج۱، ص۶۳۴، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۲۷] گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۶۶، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۲۸] گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۳، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۲۹] گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۱۸۰، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۱۳۰] گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.


۳.۴ - تیره شام‌بیاتی


یکی از تیره‌های دوازده‌گانه قاجارها شام‌بیاتی نام داشت.
[۱۳۱] شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۳۷، تهران، ۱۳۶۶ش.
درعهدناصرالدین‌شاه حاکم نیشابور، تنی از قبیله بیات بود
[۱۳۲] شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۸۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
و حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه قاجار هم به قبیله بیات منسوب است.
[۱۳۳] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۱۵۲، به کوشش محمدمشیری، تهران، ۱۳۵۷ش.


۴ - بیات‌های معاصر



در روزگار معاصر بیات‌ها در میان قشقاییان فارس، کلات خراسان و خمسه زنجان شناخته، و شاخص‌اند
[۱۳۴] قهرمانی ابیوردی، مظفر، تاریخ وقایع عشایری فارس، ج۱، ص۴۴۸، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۳۵] Curzon، G، ج۱، ص۱۳۹، Persia and Persian Question، London، ۱۸۹۲.
[۱۳۶] ایلات و عشایر، تهران، ج۱، ص۱۰، ۱۳۶۲ش.
[۱۳۷] کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۸۰، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۱۳۸] کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۸۶، تهران، ۱۳۱۱ش.
[۱۳۹] کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۳۷۵، تهران، ۱۳۱۱ش.
و در روزگاری نه چندان دور خانواده بیات از مالکان بزرگ اراک به‌شمار می‌آمدند.
[۱۴۰] Lambton، A، ج۱، ص۲۶۸، Landlord and Peasant in Persia، London ۱۹۵۳.
هم‌اکنون ۱۸ آبادی در ارومیه، میانه، دشت‌میشان، درگز، اراک، بروجرد، ملایر، هشترود، زنجان، گنبدکاووس و دزفول وجود دارد که از قبیله بیات نام گرفته‌اند.
[۱۴۱] پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ‌ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ج۱، ص۱۱۴، مشهد، ۱۳۶۷ش.
گذشته از نام‌های متعدد در ترکیه و ایران، در جمهوری آذربایجان و در جمهوری ترکمنستان و در جمهوری ازبکستان یک نام جغرافیایی منسوب به بیات‌ها، و در جنوب بغداد نیز روستای کوچکی به نام بیات وجود دارد.
[۱۴۲] Iranica، (دانشنامه ایرانکیا، ج۳، ص۸۸۲، پروژه ایران‌شناسی، تدوین دانشگاه کلمبیا نیویورک).

بجز جنگاوران و امیران و حاکمان، حکیم و شاعر و نویسندگانی نیز از میان بیات‌ها برخاسته‌اند؛ از جمله به روایت رشیدالدین فضل‌الله دده قورقوت (= قورقود)، حکیم و قصه‌گوی افسانه‌ای اغوزان از آن قبیله بوده است.
[۱۴۳] رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ص۳۹۷، نسخۀ خطی، شم‌ ۱۶۰۶/ف کتابخانۀ ملی ایران.
گفته‌اند که مولانا محمدبن سلیمان فضولی بغدادی، شاعر معروف از قبیله بیات بود و همراه ابراهیم‌خان (موصللو)، سردار صفوی به بغداد رفت و آنگاه در حله وطن گزید.
[۱۴۴] صادقی افشار، صادق، تذکرۀ مجمع‌الخواص، ج۱، ص۱۰۲، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
[۱۴۵] صادقی افشار، صادق، تذکرۀ مجمع‌الخواص، ج۱، ص۱۰۳، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
[۱۴۶] IA، ج۴، ص۶۸۶.
بی‌گمان فضولی از بیات‌های همدان بوده است و تردید فاروق سومر در باب روایت صادقی و نسبت‌دادن او به بیات‌های عراقی اعتباری ندارد. به گزارش خود وی به نقل از سفرنامه محمدبن‌احمد‌منشی بغدادی، گروهی از بیات‌ها همراه داوودپاشا، والی عثمانی بغداد در قرن ۱۳ق/۱۹م به عراق رفتند. این گروه به احتمال قریب به یقین نخستین بیات‌های واردشده به عراق هستند و پیش از آن خبری از حضور گروهی آنان در بغداد و عراق در دست نیست.
[۱۴۷] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
حسن‌بن‌محمود هم که تألیفی درباره نیاکان پادشاهان عثمانی دارد، از قبیله بیات بوده است.
[۱۴۸] Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.


۵ - فهرست منابع



(۱) ابن‌اثیر، عزالدین علی، الکامل.
(۲) ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
(۳) ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
(۴) طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۵) گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۶) مستوفی، ابوالحسن، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۷) استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۸) منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۹) اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
(۱۰) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدرالتواریخ، به کوشش محمدمشیری، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۱) افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۲) ایلات و عشایر، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۳) باکیخانف، عباسقلی‌آقا، گلستان ارم، به کوشش عبدالکریم علی‌زاده و دیگران، باکو، ۱۹۷۰م.
(۱۴) پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ‌ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، ۱۳۶۷ش.
(۱۵) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۱۶) حافظ ابرو، عبدالله، زبدةالتواریخ، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۷) حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۸) مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۹) مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۹۱۰م.
(۲۰) مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲۱) دبیرسیاقی، محمد، حاشیه بر نزهةالقلوب، حمدالله مستوفی، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۲۲) رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۲۳) رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، نسخۀ خطی، شم‌ ۱۶۰۶/ف کتابخانۀ ملی ایران.
(۲۴) روملو، حسن، احسن‌التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۲۵) سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعۀ دولت صفوی، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۶) شاملو، ولی‌قلی، قصص‌الخاقانی، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۲۷) شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۸) صادقی افشار، صادق، تذکرۀ مجمع‌الخواص، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
(۲۹) فخر خوارزمی، مبارک‌شاه، تاریخ، به کوشش‌ ا دنیس راس، لندن، ۱۹۲۷م.
(۳۰) قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۳۱) قریب، بدرالزمان، فرهنگ‌سغدی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۲) قهرمانی ابیوردی، مظفر، تاریخ وقایع عشایری فارس، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۳۳) کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، ۱۳۳۳ق.
(۳۴) کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، ۱۳۱۱ش.
(۳۵) عالم‌آرای نادری، محمد کاظم، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۳۶) مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.
(۳۷) منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳۸) واله، محمدیوسف، خلدبرین، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۳۹) Caferoğlu، A، Eski Uygur türkçesi sözlüğü، Istanbul، ۱۹۶۸.
(۴۰) Clauson، G، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
(۴۱) id، Turkish and Mongolian Studies، London، ۱۹۶۲.
(۴۲) Curzon، G، Persia and Persian Question، London، ۱۸۹۲.
(۴۳) Doerfer، G، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
(۴۴) Gershevitch، I، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
(۴۵) GrØnbech، K and J R Krueger، An Introduction to Classical (Literary) Mongolian، Wiesbaden، ۱۹۷۶.
(۴۶) IA.
(۴۷) Iranica، (دانشنامه ایرانکیا، پروژه ایران‌شناسی، تدوین دانشگاه کلمبیا نیویورک).
(۴۸) Kaşğari، M، Divanü Lûgat-it-Türk، tr B Atalay، Ankara، ۱۹۸۶.
(۴۹) Lambton، A، Landlord and Peasant in Persia، London ۱۹۵۳.
(۵۰) Lessing، F D، Mongolian-English Dictionary، Bloomington، ۱۹۸۲.
(۵۱) Minorsky، V، A History of Sharvān and Darband، Cambridge، ۱۹۵۸.
(۵۲) Orkun، HN، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
(۵۳) Bayatlar، Sümer، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
(۵۴) Oğuzlar، Ankara، ۱۹۷۲.

۶ - پانویس


 
۱. کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۱، ص۵۶، استانبول، ۱۳۳۳ق.
۲. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۴۲، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۳. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۸، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴. Clauson، G، ج۱، ص۳۸۵، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
۵. Doerfer، G، ج۲، ص۳۷۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
۶. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۵۸، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۷. کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ج۳، ص۱۵۸، استانبول، ۱۳۳۳ق.
۸. جعفر اوغلو، ص۲۳۶.
۹. Doerfer، G، ج۲، ص۲۵۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
۱۰. Clauson، G، ج۱، ص۳۸۴، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
۱۱. Lessing، F D، ج۱، ص۷۶، Mongolian-English Dictionary، Bloomington، ۱۹۸۲.
۱۲. Doerfer، G، ج۲، ص۳۷۹، Türkische und mongolische Element im Neupersischen، Wiesbaden، ۱۹۶۵.
۱۳. GrØnbech، K and J R Krueger، ج۱، ص۲۰، An Introduction to Classical (Literary) Mongolian، Wiesbaden، ۱۹۷۶.
۱۴. Lessing، F D، ج۱، ص۷۶، Mongolian-English Dictionary، Bloomington، ۱۹۸۲.
۱۵. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۶. Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۷، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
۱۷. Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۸، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
۱۸. قریب، بدرالزمان، فرهنگ‌سغدی، ج۱، ص۲۱۸، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۹. قریب، بدرالزمان، فرهنگ‌سغدی، ج۱، ص۳۸۹، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲۰. Gershevitch، I، ج۱، ص۱۸۸، A Grammar of Manichean Sogdian، Oxford، ۱۹۵۴.
۲۱. Clauson، G، ج۱، ص۳۷، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۲.
۲۲. Orkun، HN، ج۱، ص۲۲، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
۲۳. Orkun، HN، ج۱، ص۶۴، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
۲۴. Orkun، HN، ج۱، ص۱۶۸، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
۲۵. Orkun، HN، ج۱، ص۴۷۱، Eski Türk yazitlari، Ankara، ۱۹۸۶.
۲۶. فخر خوارزمی، مبارک‌شاه، تاریخ، ج۱، ص۴۷، به کوشش‌ ا دنیس راس، لندن، ۱۹۲۷م.
۲۷. Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۲، ۱۹۷۲.
۲۸. ابن‌اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج۱۰، ص۵۵۹.    
۲۹. سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعۀ دولت صفوی، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش.
۳۰. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۵۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۱. مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۵۴۹، به کوشش ادوارد براون، لندن، ۱۹۱۰م.
۳۲. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۴۸۳، به کوشش محمدقزوینی، تهران، ۱۳۶۷ش.
۳۳. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۲، ص۱۰۰۸،به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۳۴. مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، ص۳۹، به کوشش لسترنج، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳۵. حافظ ابرو، عبدالله، زبدةالتواریخ، ج۱، ص۲۸۵، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
۳۶. روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۳۵، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۳۷. دبیرسیاقی، محمد، حاشیه بر نزهةالقلوب حمدالله مستوفی، ج۱، ص۴۱، حاشیۀ ۴: بیان، تهران، ۱۳۳۶ش.
۳۸. ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۹۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
۳۹. اصطخری، ابراهیم، مسالک‌الممالک، ج۱، ص۸۸-۸۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
۴۰. ابن‌حوقل، محمد، صورةالارض، ج۱، ص۲۳۲، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۹م.
۴۱. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۱۱۸، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۲. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۱۸۱، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۳. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۱۸۴، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۴. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۲۱۹، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۵. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۲۹۶، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۶. مقریزی، احمد، السلوک، ج۶، ص۴۷۸، به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۹۹۷م.    
۴۷. طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۶۰، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
۴۸. طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
۴۹. طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۰. طهرانی، ابوبکر، دیاربکریه، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۱. Bayatlar، Sümer، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۵۲. Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۵، ۱۹۷۲.
۵۳. Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۵، ۱۹۷۲.
۵۴. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۵۵. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۸، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۵۶. IA، ج۹، ص۵۴۳.
۵۷. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۰، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۵۸. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۵۹. سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعۀ دولت صفوی، ج۱، ص۱۳۰، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش.
۶۰. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۶۱. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۸۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۶۲. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۸۶، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۶۳. Oğuzlar، Ankara، ج۱، ص۲۳۴، ۱۹۷۲.
۶۴. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۳۰۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۶۵. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۶۶. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۶۷. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۶۸. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۶۹. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۷۰. حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۷۱. واله، محمدیوسف، خلدبرین، ج۱، ص۵۰۰، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
۷۲. روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۶۳، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۷۳. روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۴۹۶، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۷۴. روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۶۲۱، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۷۵. قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۳۵۵، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷۶. قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۱، ص۳۷۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷۷. قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۱۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷۸. قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۲۱، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۷۹. قمی، قاضی‌احمد، خلاصة التواریخ، ج۲، ص۶۲۷، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
۸۰. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۸۱. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۸۲. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۸۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۸۳. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۸۴. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۳۹، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۸۵. حسینی استرابادی، حسن،از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۵۵، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۸۶. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۸۷. افوشته‌ای، محمود، نقاوةالآثار، ج۱، ص۴۸۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۸۸. حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۸۹. شاملو، ولی‌قلی، قصص‌الخاقانی، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، ۱۳۷۱ش.
۹۰. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۴۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹۱. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۹۱۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹۲. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۲۰۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹۳. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۸۰۸، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹۴. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۱۹۲، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۵. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۸۲، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۶. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۸۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۷. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۸. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۳، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹۹. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۶، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۰۰. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۲۵، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۰۱. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۰۲. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۱، ص۴۵۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۰۳. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۹۳، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۰۴. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۳۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۰۵. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۰۶. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۰۷. روملو، حسن، احسن‌التواریخ، ج۱، ص۷۰، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۰۸. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۶۹۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۰۹. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۸۰۲-۸۰۶، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۰. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۸۰۵، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۱. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۹۱۰، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۲. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۱۳۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۳. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۸۰۹، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۴. منجم، جلال‌الدین، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش سیف‌الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۱۵. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۵۳۱، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۶. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۲، ص۷۵۵-۷۶۴، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۷. منشی، اسکندربیک، عالم‌آرای عباسی، ج۳، ص۱۸۱۲، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۱۸. باکیخانف، عباسقلی‌آقا، گلستان ارم، ج۱، ص۵۱، به کوشش عبدالکریم علی‌زاده و دیگران، باکو، ۱۹۷۰م.
۱۱۹. Minorsky، V، A History of Sharvān and Darband، Cambridge، ۱۹۵۸.
۱۲۰. عالم‌آرای نادری، محمد کاظم، ج۱، ص۸۱، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۲۱. کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۲۲. کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۱۰۹، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۲۳. کاظم، محمد، عالم‌آرای نادری، ج۱، ص۳۴۰، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۱۲۴. استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۲۵. استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، ج۱، ص۱۹۳، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۲۶. مستوفی، ابوالحسن، گلشن مراد، ج۱، ص۶۳۴، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۶۹ش.
۱۲۷. گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۶۶، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۲۸. گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۱۷۳، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۲۹. گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۱۸۰، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۳۰. گلستانه، ابوالحسن، مجمل‌التواریخ، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۱ش.
۱۳۱. شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۳۷، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۳۲. شیبانی، ابراهیم، منتخب‌التواریخ، ج۱، ص۸۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۳۳. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدرالتواریخ، ج۱، ص۱۵۲، به کوشش محمدمشیری، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۳۴. قهرمانی ابیوردی، مظفر، تاریخ وقایع عشایری فارس، ج۱، ص۴۴۸، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۳۵. Curzon، G، ج۱، ص۱۳۹، Persia and Persian Question، London، ۱۸۹۲.
۱۳۶. ایلات و عشایر، تهران، ج۱، ص۱۰، ۱۳۶۲ش.
۱۳۷. کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۸۰، تهران، ۱۳۱۱ش.
۱۳۸. کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۸۶، تهران، ۱۳۱۱ش.
۱۳۹. کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ص۳۷۵، تهران، ۱۳۱۱ش.
۱۴۰. Lambton، A، ج۱، ص۲۶۸، Landlord and Peasant in Persia، London ۱۹۵۳.
۱۴۱. پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ‌ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ج۱، ص۱۱۴، مشهد، ۱۳۶۷ش.
۱۴۲. Iranica، (دانشنامه ایرانکیا، ج۳، ص۸۸۲، پروژه ایران‌شناسی، تدوین دانشگاه کلمبیا نیویورک).
۱۴۳. رشیدالدین، فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ص۳۹۷، نسخۀ خطی، شم‌ ۱۶۰۶/ف کتابخانۀ ملی ایران.
۱۴۴. صادقی افشار، صادق، تذکرۀ مجمع‌الخواص، ج۱، ص۱۰۲، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
۱۴۵. صادقی افشار، صادق، تذکرۀ مجمع‌الخواص، ج۱، ص۱۰۳، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
۱۴۶. IA، ج۴، ص۶۸۶.
۱۴۷. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.
۱۴۸. Bayatlar، Sümer، ج۱، ص۳۷۴، F Türk dili ve edebiyati dergisi، Istanbul، ۱۹۵۲.


۷ - منبع



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «قبیله بیات»، شماره۵۲۹۸.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.